اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

تولدم مبارک...

تولدم مبارک ... در زمستانی که دوازدهمین روز از بهمنش سهم من است...و چه روز زیبایی برایم رقم زدی امیر جان... مثل هر سال زیبا و به یاد ماندنی...جشنی کوچک در کنار تو و میوه ی باغ زندگی مان اهورا... خوردن نهاری دلچسب در گوشه ای دنج ، تماشای فیلمی زیبا در سینما و هدیه روز تولدم... کتاب هایی که دوست داشتم بخوانمشان و تو آنها را به من هدیه کردی ... از تو ممنونم به خاطر مهربانی های بی اندازه ات و به خاطر قلب صاف و یکدستت که به من داده ای. بودن با تو را با تمام زیبایی های دنیا عوض نمی کنم. من خوشبخت ترین زن روی زمین هستم... چون تو را دارم و اهورا را !!!و این یعنی همه چیز...         ...
12 بهمن 1397

سفر زمستانی...

نازنین پسرم ؛ اهورا... ناگهان و یهویی تصمیم گرفتیم سری به مامان نسرین و بابا جون بزنیم و برای همین رفتیم تویسرکان . چند روزی اونجا موندیم و در برگشت مامان و بابا رو هم با خودمون آوردیم. اونا هم دوهفته ای خونه ی ما بودن و بعد همه با هم رفتیم تهران... خلاصه که این چند وقت خیلی مشغول بودیم. در کنار عزیزان بودن لذتی داره که آدم نمی تونه وصفش کنه... جلیقه ی سورمه ای رو مامان نسرین برات بافته ... یکی برای تو ، یکی هم برای مانی!                     ...
5 بهمن 1397
1